خسته شدم بسکه دلم دنبال یک بهونه گشت
بسکه ترانه خوندمو برگ زمونه بر نگشت
.
حادثه ،ای رفیق  من تنها تو موندنی شدی
بین همه ترانه هام تنها تو خوندنی شدی
.
.
دستای سردمو بگیر  درد ما دوا نداره
یه روز تو قحطی غزل دنیا ما رو کم میاره.
.
...


  من اخرین رهگذر نیستم... افسوس